<-- دیگر پادکستها -->
هـ، هویت، هفتسین
گویندگان (به ترتیب صداها): احمد کریمی/ احسان نظری/ الناز لطیف
* گفتگویی با «مجید کاشانی» / درباره هویت در گرافیک
* بخشی از مقدمهی کتاب «فریاد ایرانی ۴» / به قلم «آلن لوکرنک» طراح فرانسوی
* مختصری راجع به «آن سانگ سو» / طراح گرافیک سرشناس کرهای
«کاشانی» متولد ۱۳۵۷، و فارغالتحصیل کارشناسی ارشد رشتهی طراحی گرافیک است. در مجموعهی آثار او فعالیتهای متنوعی از طراحی نشانه، پستر، جلدکتاب، تا طراحی صحنه، ساخت موشنگرافیکس و تیتراژ فیلم، دیده میشود.
وی کار حرفهای خود را از اوایل دههی ۸۰ به عنوان طراح و مدیر هنری شرکت NOKIA آغاز نمود. اما رفته رفته با آثاری که برای فیلمها، تئاترها، کتابها و نشریات فرهنگی خلق کرد، از فضای تجاری فاصله گرفت. و با جوایزی که از نمایشگاههای داخلی و خارجی کسب کرد، به عنوان یک طراح گرافیک در حوزه فرهنگ شناخته شد:
کاندیدای بهترین عنوانبندی سینمایی، در شانزدهمین جشن خانهی سینما، ۱۳۹۳/ جایزهی بهترین طراحی جلد کتاب، از جشنوارهی کتاب کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، ۱۳۹۲/ جایزه بهترین طراحی پستر، از دومین دوسالانهی سرو نقرهای، ۱۳۹۰ / و برگزیدهی انجمن صنفی طراحان گرافیک ایران، در بخش طراحی پستر، در نهمین دوسالانهی طراحی گرافیک تهران، ۱۳۸۶.
«مجید کاشانی» موسس و عضو شورای سردبیری ماهنامه الکترونیکی «گرته»، و عضو شورای نویسندگان فصلنامهی «نشان» است. از تالیفات وی میتوان به نوشتن بیش از پنجاه عنوان نقد و مقاله در نشریات و کتابهای تخصصی طراحی گرافیک اشاره کرد؛ از جمله: نشریهی «تندیس»، «مجله رنگ»، و همینطور کتابهای «شیوا؛ ۷۰» (به مناسبت هفتادمین سالگرد تولد «قباد شیوا»)، «کتاب سال گرته»، «کتاب ویترین» (دربارهی تاریخ طراحی جلد کتاب در ایران).
تجربهی سالها تدریس در «دانشکدهی هنرهای زیبای دانشگاه تهران»، «دانشگاه سوره» و «دانشگاه آزاد اسلامی» و نیز داوری چندین جشنواره، برگزاری چندین نمایشگاه، کارگاه آموزشی، و سخنرانیهای داخلی و خارجی در کارنامهی او به چشم میخورد.
در حال حاضر «مجید کاشانی» همراه با تعدادی از همکاران جوان خود در استودیوی شخصیاش «استودیو دفتر» به فعالیت در حوزهی طراحی گرافیک مشغول است.
…
ایران همواره ماهیتی پربار همراه با فرهنگی اصیل داشته است. با تعجب درمییابیم که این فرهنگ تا چه حد از گذشتهی خود در بسیاری زمینهها پیشی گرفته، و با نشانههایی از مدرنیته پیشرفت کرده است. این را از سینمایش دریافته بودیم و اکنون از طراحی گرافیک آن درمییابیم.
اولین حضور طراحی گرافیک ایران، نمایشگاه پسترهای معاصر ایران در ماه گرافیک «اِشیرول» [Echirolle] بود که در نزدیکی «گِرونوبْلْ» [Grenoble] فرانسه برگزار شد. این نمایشگاه هرچند متواضعانه بود، اما موفقیت بسیار در پی داشت. هرچه بود تازه بود، معاصر و همراه با جذابیتی غریب. در مدت چندماه، این جنبش ایرانی در تمام دنیا شناخته شد، مانند ظهور پدیدهای در مد که تبدیل به ستاره میشود. دیگر هیچ نمایشگاه جهانی پستری نبود که ایران در آن حضوری قوی نداشته باشد و همواره از نمایندگان ایران تقدیر شده است.
داستانِ گرافیک ایران بدیع است. مرا به یاد پسترهای لهستان در سالهای ۱۹۵۵ تا ۱۹۸۵ [میلادی] میاندازد. نمایشگاهی از پسترهای لهستان نیز در سال ۲۰۰۷ میلادی در ژنو برگزار شد. این جنبش در لهستان کمونیستی شکل گرفت و با ابتکار چند هنرمند متکی به خود، در درونِ این سیستم، تبلور یافت و به جنبش هنری قوی و بیهمتا بدل شد. …
در ایران، موفقیتهای این جنبش قبل از هرچیز متکی به همت و سختکوشی کسانی چون «مرتضی ممیز»، هنرمند بزرگ گرافیک است.
… آموزگاری بود که نسلی جدید از هنرمندانی را تربیت کرد که امروز در صحنه هستند… .
…
[اما] جذابیت پستر ایرانی از کجاست؟ بیشک دلیل آن پروراندن زبان معاصر و بهکارگیری امکانات رایانهای برای دگرگون کردن عناصر نوشتاری و تایپوگرافی است، آنچنان که در اروپا و آمریکا هم باب است، اما طراحان گرافیک ایرانی این مدرنیته را در دل فرهنگ نابشان حک کردهاند، به دور از پستی و بلندیهای جهانیسازی. رایانه از ابتدای ورود به غرب تمام قوانین تایپوگرافی را دگرگون ساخت و در گرایشهای گرافیک معاصر به اهمیتی باورنکردنی دست یافت. حروف تبدیل به تصاویر یا المانهای یک کمپوزیسیون شدند. این گرایشها بدون دانستن قوانین بنیادی اخذ میشوند و در دنیای مسلمانان، به ویژه ایران، تغییر مییابند. جایی که خوشنویسی ریشه در فرهنگ غنی فارسی دارد و خوشنویسان بزرگ را ارج مینهند، همانند استادان حکاکی در ژاپن.
طراحان گرافیک معاصر ایران از این شرایط بهره بردهاند. با مشاهدهی اینکه چگونه گرافیک معاصر قاعدههای بازی خوشنویسانه را اخذ کرده، ورود به این مدرنیته برای آنان ساده میشوند. آنان به شیوهی غربیها، قوانین مقدس خوشنویسی سنتی را به هم ریختهاند؛ این شیوه، از یکسو توجه منتقدان سنتگرا را به خود جلب کرده و از سوی دیگر، در درون به سنت فرهنگی خود وفادار مانده است.
اصالت طراحی گرافیک ایران در همین نکته است. گرافیکی که قواعد پژوهش معاصر را در عین حفظ فرهنگ عمیق خود وام میگیرد. …
«آن سانگ سو» (Ahn Sang Soo) یکی از تاثیرگذارترین طراحانِ گرافیک در شرق آسیا است.
بزرگترین تحول او آن بود که، حروف «هانگِل» (Hangul) (یا همان الفبای سنتی کرهای) را از زندان مربعی شکل، آزاد کرد. یعنی شبکهی فرضی مربع شکلی که از بدو پیدایش الفبای کرهای، به تقلید از نوشتار چینی شکل گرفته بود را شکست، و با این کار نام خود را به عنوان نمایندهی انقلابی بزرگ در زمینهی تایپوگرافی، به ثبت رسانید، و همینطور جوایز معتبری هم در این زمینه کسب کرد.
این حرکت نه فقط برای به چالش کشیدن زیبایی بصری نوشتار چینی، بلکه برای ایجاد قابلیتی در حروف بود، که استفادهی آن را در فضاهای متنوعی از جمله فضای «دیجیتال» آسان کند.
با این روش، بدون اینکه به خوانایی نوشتار لطمهای وارد شود، فشردگی حروف به صورت تعمدی تغییر کردند.
«آن سانگ سو» دراینباره میگوید:
«طبیعتاً من هم مانند بسیاری از کسانی که باعث ایجاد یک تحول شدند، حامیانی دارم و البته منتقدانی. تعداد منتقدان من بیشتر از حامیانم بودهاند، ولی در مقیاس ۱۰۰ به ۱.»
اما جالب اینجاست که در سال ۲۰۱۰ زمانی که یک ناشر ایتالیایی از وی خواست تا یک مجموعهی شانزده صفحهای از آثارش را منتشر کند، «آن سانگ سو» به جای ارائهی فونت معروف خودش، شانزده تصویر از عکسهایش را ارائه کرد. عکسهایی که همه افراد حاضر در آن، فقط با یک ژست مشخص دیده میشدند: «ژست تکچشمی»
او تا کنون ۲،۰۰۰ عکس از این مجموعه را در وبلاگش منتشر کرده است، و در همهی آنها فرد یا افرادی هستند، که یک چشمشان را با دست یا یک شیء دیگر پوشاندهاند.
اما چه مفهومی در پس این عکسهاست؟ «آن سانگ سو» ایمیلهای بسیاری از سراسر دنیا و از کسانی دریافت میکند، که با کنجکاوی همین سوال را از او میپرسند. و او همیشه برای این سوال یک جواب دارد: «فقط به قصد سرگرمی!»
«آن سانگ سو» در سال ۱۳۸۲ به دعوت هیئت اجرایی «هشتمین دوسالانهی جهانی پستر تهران» به ایران آمد. پس از بازگشت به کشورش در یادداشتی کوتاه، مینویسد:
«مردمان صمیمی. رویدادی دوستانه. هربار سه دفعه روبوسی میکردند و تهریش آنها حس میشد. خوشنویسی ایرانی میراث گرافیک جالب توجهی ست. با “حافظ“ دیدار کردم. همچنین با زرتشت. مردمانی دوستداشتنی را دیدم. دلم برای همهی آنها تنگ شده است.»
* (بهار۱۳۸۳)، با مهمانان دوسالانه، نشان، شماره ۲، ص ۴۳
* (زمستان ۱۳۸۲)، تایپوگرافی، تجربه و لذت، نشان، شماره ۱، ص ۳۴
* http://ssahn.com
* Kinser, Maggie, Ahn Sang Soo
* http://cargollective.com
<-- دیگر پادکستها -->